چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

تعیین هدف

اگر زندگی شما طوری ترتيب داده شود كه هدف خاصی را تعقيب كنيد و زمان مشخصی را هم برای انجام تداركات آن تعيين كرده و چگونگی برداشتن موانع را هم در نظر گرفته باشيد، مسلم است به هدف خود می رسيد.

تشخيص هدف و وقوف به آن پيش شرط هر اقدامی است. انسان بی هدف تابع حوادث و پيش آمدها است. كسی كه هدف روشنی دارد، پس از رسيدن به موفقيت احساس خوشبختی و آرامش می كند، ولی افرادی كه هدف های نامشخص دارند يا خود نمی دانند چه می خواهند، همواره سرگردانند و احساس پوچی و بيهودگی می كنند.

سازمان يونسكو پس از تحقيقی مفصل به اين نتيجه رسيد ۹۸ درصد مردم هدف ندارند، اما باز می گويند چرا به هدفمان نمی رسيم؟ چون بيشتر آدم ها «هدف داشتن» را با «آرزو داشتن» اشتباه می كنند. يك هدف مشخص جزئی از آرزوهای بيشماری است كه ممكن است داشته باشيم.

چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

شناخت هدف و مراحل آن

برای شناخت بهتر اهداف خویش و نیز انتخابی آگاهانه از میان امکانات متعدد، کاغذی بردارید و در گوشه ای خلوت و آرام بنشینید و کلیه اهدافی را که در سر می پرورانید، در آن یادداشت کنید و سپس چندین بار آن را بخوانید تا نسبت به هدف های قابل امکان شناخت بیشتری پیدا کنید.

پس از فراغت از این کار به مراحل سه گانه زیر بپردازید.

الف : تمرکز و تفکر

فکر غذای مغز و تفکر وجه تمایز انسان از حیوان است. هر یک از ما متأثر از افکاری هستیم که عادتاً کنترل مان را در دست دارند. برای رهایی از افکار متضاد، باید همه تراوشات ذهنی خویش را به مغز بسپاریم تا در فرصت مناسب آنها را مورد مطالعه قرار دهد.

سپردن اندیشه ها و آرزوها به مغز و ایجاد فرصت لازم برای بررسی یکایک آنها امروزه بین همه کسانی که به نیروی شگفت انگیز مغز آگاهند، متداول است. شما هم این شیوه را در پیش گیرید تا نتیحه فوق العاده آن را دریابید.

در اینجا موضوع بیشتر بر سر انتخاب هدف صحیح از میان دهها هدف متفاوت است که باید با بررسی و دقت فراوان صورت گیرد. فقط در این صورت است که درهای سعادت و خوشبختی به رویمان گشوده می شود.

ب : مطالعه

پس از تمرکز و بررسی اهداف نوبت به مطالعه می رسد.

با روش «الگوبرداری» و «مدل سازی» در وقت و پول شما نیز صرفه جویی می شود، به طوری که بعدها با آگاهی در مسیری قدم می گذارید که دیگران آن را به خطا رفته اند و برایش خسارت پرداخته اند و سرانجام مطالعه پل ارتباط دهنده مغزهاست. به واسطه بررسی و مطالعه است که می توانیم در انتخاب هدف به خود یاری رسانیم.

ج : مشاوره

«کاش دانسته بودم چگونه زندگی کنم یا کسی را یافته بودم که روش زندگی را به من تعلیم دهد.»

«تئودور پارکر Theodore Parker»

مشاوره عاملی مؤثر و یاری دهنده در مسیر پیروزی و موفقیت است. یک مثل چینی می گوید: «اگر می خواهی کاری را به درستی انجام دهی، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن.» در زبان شیرین فارسی نیز آمده است: «ره چنان رو که رهروان رفتند.» یا «دانا داند و پرسد.» و یا «آنکه بیشتر مشورت می کند، کمتر دچار اشتباه می شود.» و سرانجام به قول «امریکایی» ها: «دو فکر از یک فکر بهتر است.»

 مشورت زمانی کارساز و مفید خواهد بود که طرف شور دارای خصوصیات لازم باشد و به ما در شناخت خواسته ها، اهداف و توانایی هایمان یاری رساند.

با ذکر این مثال ها تا حدودی به اهمیت مشاوره پی بردید. مطمئن باشید در اطرافتان کسانی هستند که هرگز از کمک به شما دریغ نخواهند کرد. فقط باید قدم اول را بردارید و از آنها بخواهید که تجربیات خود را در اختیارتان قرار دهند.

البته یادآور می شود که هر کسی شایسته نظرخواهی و مشورت نیست. مشورت زمانی کارساز و مفید خواهد بود که طرف شور دارای خصوصیات لازم باشد و به ما در شناخت خواسته ها، اهداف و توانایی هایمان یاری رساند. نمونه های زیر شما را با خصوصیات افراد مختلف آشنا می کند.

چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

  • مشورت با آدم خبره

با کسانی مشورت کنید که دارای خصوصیات یک مشاور آگاه و خبره باشند. یک کارشناس و یا آدم خبره با القای افکار مثبت و دادن شهامت و اعتماد به نفس می تواند راهنمای خوبی برایمان باشد.

  • مشورت با آدم بدبین

مشورت با آدم بدبین بسیار خطرناک است، زیرا او جز سیاهی، تباهی و بدبختی چیزی نمی بیند و صرفاً افکار بدبینانه خود را به شیوه ای نصیحت گونه به شما انتقال می دهد. بیان مطالب مأیوس کننده گام هایتان را در مسیر تلاش و کوشش برای موفقیت و پیروزی سست می کند و باعث تردید می شود و تردید نیز به نوبه خود به عدم پیشرفت در کارها می انجامد.

به این ترتیب شما که از روز اول مصمم به انجام کاری بودید، رفته رفته دلسرد و بدگمان می شوید و از پیگیری هدفتان منصرف می گردید. علت این سرخوردگی، هجوم افکار منفی و مأیوس کنندۀ شخص بدبین به روح و روان شماست.

  • مشورت با آدم مثبت اندیش 

آدم خوش بین پیش از هر چیز بر مزایا و محسنات کار مورد نظر تمرکز می کند و شما را با گفته های خود امیدوار می سازد. به قول ویکتور پوشه (Victor Pauchet): «خوشبختی، شادی و نشاط مسری است؛ پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو، دلشاد و خوش بین معاشرت کنی.»

  • مشورت با آدم ترسو

آدم ترسو خطرات و ضررها را چند برابر می بیند؛ او شهامت هیچ کاری را ندارد و همیشه به نحوی ناتوانی و ترس خود را توجیه می کند.

  • مشورت با آدم های بیکاره و لاف زن

تکلیف این دو گروه نیز معلوم است. کسانی که در طول زندگی هیچ قدم مثبتی برای خویش برنداشته اند، چگونه می توانند در تصمیم گیری ها راهنمای شما باشند و توصیه های مفید بکنند. از اشخاصی که در انجام هر کاری دچار تردید می شوند و از سر عیبجویی به همه چیز و همه کس می نگرند و از آنجایی که پیوسته گذشته را نشخوار می کنند و دغدغه آینده ندارند، باید گریخت.

چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

این مطلب را هم بخوانید
چگونه از بی حوصلگی دست برداریم؟

شرایط یک هدف خوب

«انسان به درستی همان می شود که اغلب به آن فکر می کند.»

«ارل نایتینگل Earl Nightingale»

پس از مراحل سه گانه شناخت هدف و بررسی همه جانبه آن مجدداً نوبت به کارهایی می رسد که باید توسط خود شما انجام گیرد و نیازی به مشورت با دیگران نیست. برای اینکه این مرحله را با کامیابی پشت سر بگذارید، چهار شرط اصلی و اساسی هدف سالم را باید مدنظر قرار دهید. 

1. رفاه و آسایش بیشتری فراهم سازد.

يعنی وضع مان را از آنچه هست، بهتر كند و در ما احساس مفيد بودن، خوشی و نشاط ايجاد كند.

2. از روی چشم و همچشمی و رقابت با کسی انتخاب نشده باشد.

3. با استعدادها، امكانات و توانايی های ما همخوان باشد.

يعنی هدف آنقدر بزرگ نباشد كه امكان برآورده شدنش براي «ما» غيرممكن باشد،  

4. انتخاب آن تحت فشار پدر و مادر و یا به توصیه اطرافیان نباشد.

پس از بررسی اهداف خویش و مطابقت آنها با شرایط فوق درمی یابید که از اجرای برخی از مقاصدتان که دارای این چهار خصیصه نیستند، صرف نظر کرده اید. اکنون باید صادقانه و با شجاعت به سؤالات زیر پاسخ دهید و آنها را روی صفحه ای کاغذ بنویسید:

A. به این اهداف علاقه دارم؟

آيا كماكان به خواسته خود علاقمنديد؟ آيا اين هدف بخشی يا تمام آرزوهای شما را برآورده می كند؟

B. در صورت علاقه، برای تحقق آنها از قابلیت و استعداد لازم برخوردارم؟

آيا برای تحقق اين خواسته خود دليلی داريد؟ آيا مشكلات و موانع را شناخته و در رفع آنها كوشيده ايد؟ پس سعی كنيد آنها را مدبرانه حل كنيد.

آيا نگران چيزی هستيد؟ نگرانی مانع جذب هر كمك يا نيروی ياری دهنده است. بنابراین برای رهایی از نگرانی، ابتدا خود را رها كنيد تا نيروهای كمك رسان خود به خود به سراغ شما بيايند. پائولو كوئيلو (Paulo Coelho) می گويد:«وقتی هدفی اختيار می كنيد، تمام ذرات هستی و كائنات عاشقانه به كمك شما می شتابند و بسيج می شوند تا به شما در رسيدن به هدف كمك كنند.»

C. جهت رسیدن به این اهداف دارای امکانات کافی هستم؟

آيا با تمام قوا وارد عمل شده ايد؟ از هيچ تلاشی فروگذار نكنيد و به هيچ وجه سستی و كاهلی به خود راه ندهيد.

D. وقت کافی دارم؟

آيا برای رسيدن به آن برنامه ريزی كرده ايد؟ آيا زمان معينی برای تحقق آن تعيين كرده ايد؟ برای مثال يك سال، پنج سال يا بيشتر.

اکنون با پی بردن به هدف ویژه خود و با توجه به توانایی تان در پیشبرد آن و نیز با احتساب وقت کافی باید دست به اقدام بزنید. گام بعدی «زمان بندی» دقیق است، به این صورت که برای انجام هر کار باید زمان مشخصی در نظر گرفته شود.

در پایان این بحث ذکر یک نکته ضروری است. کسانی که همواره در مور اهدافشان سخن سرایی می کنند و هرگز دست به عمل نمی زنند، موفقیتی نخواهند داشت. اینان همواره افکار خود را در صندوقچه ذهن پنهان می سازند  و جرأت ابراز آن را ندارند.

به کارگیری شیوه «یادداشت برداری» و بررسی همه جانبه اهداف متعدد، محرکی در جهت اقدامات عملی است. اجرای صحیح و دقیق این مراحل درهایِ موفقیت را یکی پس از دیگری به روی ما خواهد گشود.(در صورت تمایل مطلب چگونه موفق شویم؟ را کلیک کنید)

چگونه هدف خود را پیدا کنیم؟

این مطلب را هم بخوانید
چگونه بر رنج غلبه کنیم؟

عدم تحقق هدف

حالا اگر هدفمان درست بود، مدتی هم روی آن كار كرديم، اما به نتيجه نرسيديم، حالا چه بايد بكنيم؟ دست از كار بكشيم يا قدم بعدی را برداريم؟

ابتدا بايد سه سؤال بسيار مهم از خود بپرسيد:

یک – آيا اين هدف يا طرح من كماكان قابل اجراست؟

دو – حين اجرا چه سهل انگاری يا كوتاهی يا اشتباهی مرتكب شدم؟

آيا ناخودآگاه كم كاری می كردم؟ براي اينكه می گويند «مهمترين دليل شكست هر هدفی، دست شستن نابهنگام از آن است.» شايد ما اين كار را آگاهانه انجام نداده باشيم، اما دلايل بسياری ازجمله خستگی، فرسودگی، بی حوصلگی، آزردگی و … می تواند ناخودآگاه ما را وادارد كوتاه بياييم و در باطن نخواهيم كار را پيش ببريم. 

سه – چه طرح های جديد، نقطه نظرهای نوين يا تغييراتی را می توان اعمال كرد تا به هدف برسيم؟

وقتی جوانب كار را بررسی كنيم، می بينيم اگر فلان كار را انجام می داديم يا در فلان بخش تغيير كوچكی ايجاد می كرديم، نتيجه بسيار بهتر از اين می شد.

در اين مواقع ديگر درنگ جايز نيست و بايد فوری اقدام كرد تا هرچه زودتر به هدف نائل شويم. خب، اگر خدای نكرده به جايی رسيديم كه دريافتيم هدفمان از اساس غلط است، آن وقت چه بكنيم؟

كافی است خونسردانه تجديدنظر كنيم و كار را متوقف كنيم. به قول قديمی ها: «از هر جا جلو ضرر را بگيری، منفعت است.» در كمال آرامش آن هدف را كنار بگذاريد، كمی به خود استراحت دهيد و زمانی كه آرامش لازم را به دست آورديد، بر مبنای تجربيات گذشته از نو آغاز كنيد.

آرزو می كنم كه اين بار موفق شويد و در پايان به ياد داشته باشيد كه به گفته سيدني هريس (Sidney Harris): «زندگی، حركت بشر در پی رسيدن به هدف است.»

اگر قصد دارید موفقیت خود را سرعت بخشید و با استفاده از روش های ساده و عملی و نیز با تکیه بر خلاقیت های پنهان خود،بی آنکه از جاده صداقت و حقیقت دور شوید، به آرزوها و اهداف مادی و معنوی خویش جامه عمل پوشانید، مطالعه کتاب «راز موفقیت در بازار کار» را به شما توصیه می کنم. 

برای موفقیت باید حوصله به خرج دهید و ابتکار داشته باشید و چنان پشتکاری از خود نشان دهید که همه را عقب برانید.

 

این مطلب را هم بخوانید
چرا تعریف حس خوبی دارد؟

لطفاً مرا در جریان نظرات خود قرار دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *